وبلاگ آموزشی در حد لیگ برتر(داستان,شعرو...)

امان ز لحظه غفلت که شاهدم هستی!

1390/9/8 10:48
نویسنده : مامان پسر
1,029 بازدید
اشتراک گذاری

راستی ما کم‌فروشی نمی‌کنیم؟ کم‌فروشی کاری، کم‌فروشی تحصیلی، گاهی حتی کم‌فروشی عاطفی! کم‌فروشی مذهبی، کم‌فروشی در عبادت، کم‌فروشی انسانی، روزنامه خواندن در ساعت کاری، گعده‌های تلفنی، گشت‌و‌گذارهای اینترنتی و... .

چند روز پیش برای خرید شیرینی به یک قنادی رفتم. پس از انتخاب شیرینی، برای توزین و پرداخت مبلغ آن به صندوق مراجعه کردم. آقای صندوق‌دار مردی حدودا پنجاه ساله به نظر می‌رسید. با موهای جوگندمی، ظاهری آراسته و ...

القصه…؛ هنگام توزین شیرینی‌ها، اتفاقی افتاد عجیبا غریبا! اتفاقی که سال‌هاست شاهدش نبوده‌ام. حداقل در شهر گناهان کبیره ـ تهران ـ مدت‌ها بود که چنین چیزی را ندیده بودم. آقای شیرینی‌فروش، جعبه را روی ترازوی دیجیتال قرار داد. بعد با استفاده از جدول مقابلش، وزن جعبه را از وزن کل کم کرد. یعنی در واقع وزن خالص شیرینی‌ها (Net Weight) را به دست آورد. سپس وزن خالص را در قیمت شیرینی ضرب کرد و خطاب به من گفت: «2800 تومان قیمت شیرینی به اضافه 50 تومان پول جعبه، می‌شود به عبارتی 2850 تومان!»

نمی‌دانم مطلع هستید یا خیر؛ ولی سایر شیرینی‌فروشی‌های شهرمان جعبه را هم به قیمت شیرینی به خلق‌الله می‌فروشند و اصلا راستش را اگر بخواهید بیشترشان معتقدند که بیش از نیمی از سودشان از این راه است. اما فروشنده مذکور چنین کاری نکرد. شیرینی را به قیمت شیرینی فروخت و جعبه را به قیمت جعبه. کاری که شاید در ذهن شمای خواننده عادی باشد؛ ولی در این صنف و در این شهر به غایت نامعمول و نامعقول!

رودربایستی را کنار گذاشتم و از فروشنده پرسیدم: «چرا این کار را کردید؟!»

ابتدا لبخند زد و بعد که اصرار مرا دید، اشاره کرد که گوشم را نزدیک کنم. سرش را جلو آورد و با لحن دل‌نشینی گفت: «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم. ویل للمطففین…» و بعد اضافه کرد: «وای بر کم‌فروشان! داد از کم‌فروشی! امان از کم‌فروشی!» پرسیدم: «یعنی هیچ‌وقت وسوسه نمی‌شوید؟!! هیچ‌وقت هوس نمی‌کنید این سود بی‌زحمت را…» حرفم را قطع می‌کند: «چرا! خیلی وقت‌ها هوس می‌کنم. ولی این را که می‌بینم…» و اشاره می‌کند به شیشه میز زیر ترازو.

چشم می‌دوزم به نوشته زیر شیشه: «امان ز لحظه غفلت که شاهدم هستی!» چیزی درونم گر می‌گیرد. ما کجاییم و بندگان مخلص خدا کجا! حالم از خودم به‌هم می‌خورد. 

راستی ما کم‌فروشی نمی‌کنیم؟ کم‌فروشی کاری، کم‌فروشی تحصیلی، گاهی حتی کم‌فروشی عاطفی! کم‌فروشی مذهبی، کم‌فروشی در عبادت، کم‌فروشی انسانی، روزنامه خواندن در ساعت کاری، گعده‌های تلفنی، گشت‌و‌گذارهای اینترنتی و... .

امان زلحظه غفلت که شاهدم هستی! اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)